یا بر طاق نهادن. کنایه از فراموش کردن. (برهان) (انجمن آرا) ، ترک دادن چیزی. (برهان) (انجمن آرا). و رجوع به بر طاق نهادن شود: مرد از دورنگی طاق به، این رنگها بر طاق نه هم دور خور هم دور ده، وانصاف بستان صبح را. خاقانی
یا بر طاق نهادن. کنایه از فراموش کردن. (برهان) (انجمن آرا) ، ترک دادن چیزی. (برهان) (انجمن آرا). و رجوع به بر طاق نهادن شود: مرد از دورنگی طاق به، این رنگها بر طاق نه هم دور خور هم دور ده، وانصاف بستان صبح را. خاقانی